انتصابات سیاسی و خانوادگی حلقه قدرت علی الخصوص در سه دهه اخیر معضلی است که به صورت تاسف آوری گریبان کیان کشور را گرفته است، انتصابهایی که نه بر مبنای کیاست و تخصص بوده است بلکه صرفا به دلیل وابستگی فرد به کانون قدرت یا بادمجان دور قاب چینی اتفاق افتاده است.
در این سه دهه پستهای سیاسی و مناصب مدیریتی در مراکز و شرکتهای تخصصی و حتی در نهادهای عمومی و شبه خصوصی «نظیر شهرداریها، سازمان تامین اجتماعی و شرکتهای وابسته، بانکها و …» که حاکمیت با فشار و بهانههای امنیتی و توسل به شرایط و برهههای حساس، قیمومیت خود را بر اساس روشهای نامتعارفِ پیچیده در زرورق قانون و قانون گذاری بر آنها اعمال کرده است؛ با اصراری تعجب بر انگیز در اختیار آقازاده ها و منسوبین به کانونهای قدرت قرار داده شده است.
بر اساس سنت نامیمونی که تبدیل به فرهنگ غالب سیاسی کشور شده است، حتی پوسترچسبان های دوران انتخابات، کیف برهای آقایان وزرا، علما، روحانیون حکومتی، فرزندان، دامادها، خواهرزادهها و برادرزادهها، دوستان و … باید به مراتبی برسند که گویا حق آنها بوده است و باید چندصد و حتی چند میلیون برابر آنچه را که در دوران فراغت از پست هزینه نکردهاند! یا به آن مدعی هستند از طریق تکیه زدن بر مناصبی که انتصاب در آنها در دست منتسبین به نظام است بدست بیاورند و بخشی از آن را برای پامنبریهای کانونهای قدرت که نه کاریزمای فرهمندانه دارند و نه تخصص مشروعیت بخش، هزینه کنند.
نزدیک به یک دهه پیش برای توقف این خبیثه مستمر پیشنهادی به برندگان وقت مدیریت اجرایی کشور دادیم تا هرچند خود را مدیون پوستر چسبانهای دور قاب چین میدانند اما کمی هم نسبت به ولی نعمتان واقعی خود که منابع کشور به نام آنهاست و موسوم به ملت و مردم و امت هستند احساس دین کنند و در حرکتی سازنده تا دیر نشده است، انتصابات را موکول به تخصص و فهم افراد در مسیر توسعه کشور بنمایند و با هدایت افراد به مطالعه استراتژی های مدون توسعه کشور که بر اساس چشم انداز ۱۴۰۴ تدوین شده است، صرفا به عناوین مهندس و دکتر و حاج آقا و خوب بودن افراد بسنده نکرده و ایشان را متعهد به پذیرش آنچه که با قبول منصب ، وظیفه شان میشود بنمایند. … پذیرفتند که خوب است … اما مگر میشد اجرا شود … معمولا این طفیلیهای قدرت از توان فکری و ذهنی پایینی برخوردار بوده و جز تکیه بر مسندی که حق و حقوق خود میدانند، ویژهخواری و تبختر و بعضا لودهگری و مردمی نمایی، تخصص دیگری ندارند و البته کسانی که با کمک این افراد به قدرت میرسند مطمئنا همین افراد را برای حفظ قدرت لازم خواهند داشت نه متخصصانی که چمران گونه باشند.
نکتهی جالب اینجاست که اگر این انتصابها همانند آنچه به حکومت پهلوی منسوب میشود منجر به ارزشآفرینی برای مردم و نظام میشد باز هم محملی برای انتقاد جدی وجود نداشت، اما متاسفانه نتیجهی این انتصاب های با حقوقهای چند ده میلیونی و سواستفادههای چندین ده میلیاردی، نه تنها تا کنون منجر به بهبود ملموسی نشده است که منشا مفاسد گسترده و بدبختی بیشتر مردمی بوده است که با جان و دل از دستاوردهای انقلاب و نظام موسوم به اسلامی دفاع کرده اند و معیشت و زندگی جاری و آیندهی خود را برای حفظ حرمت عقاید و مرام و معرفت به گروگان این افراد دادهاند.
پر بدیهی است که این نشانه حاکمیتهای نسلی در جوامع توسعه نیافته و دنباله رو است که ارکان اجرایی نظام را به صورت وراثتی (نسبی و سببیِ رفاقتی و پامنبری) در دست گرفتهاند.
یک سینه حرف موج زند در دهان ما از بیم دین اگرچه خموشیم چون حباب
/ علیرضا الفت/
مدیران چسبیده به قدرت دارای ویژگیهای مشترکی هستند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
۱- فاقد دانش حرفه ایی شغلی، توانایی و شایستگیهای لازم هستند ولی با اطلاعات سطحی که دارند مسند را تصاحب و در مورد هر چیزی مداخله و اظهار نظر می کنند.
۲- حوزه مدیریت شان به مثابه ملک شخصی است که بر اساس سلیقه و به فراخور زمان از آن هزینه می کنند.
۳- نگاه شان به مسند، نگاهی عنکبوتی است، بدان معنی که چینش زیر مجموعه را بر اساس بقاء خویش انجام می دهند.
۴- مدیران زیر مجموعه خود را از میان افراد مطیع و ناتوانتر از خود انتخاب می کنندتا بتوانند بر آنان حکمرانی کنند.
۵- لابی با شخصیت های سیاسی مذهبی و بویژه نمایندگان مجلس ، برای بقاء پست، از وظایف روزمره آنهاست.
۶- قانون بقاء پست ، در مورد آنها صادق است سعی میکنند بهرطریق شده در دولت ها مدیر بمانند حتی اگر مخالف مشی آن دولت باشند یا بودند و انگار مدیر متولد شده اند.
۷- مانع رشد و ارتقاء پرسنل زیر مجموعه خود شده و معیار ارتقاء افراد را میزان نزدیکی و وفاداری به خود و گروه خود می دانند.
۸- غالبا ریسک پذیر نبوده و در انجام امور به دلیل عدم آگاهی از قوانین، دستور مستقیم بر انجام یا عدم انجام کار نمی دهند و پاراف درخواست های ارباب رجوع معمولا جمله ی معروف “طبق مقررات یا طبق رویه” است.
۹- لابی گرهای خبره ای بوده و زندگی شان بویژه از رانت های دولتی و اطلاعاتی تغذیه می شود
۱۰- از امتیازات خاص بویژه بورس های تحصیلی و ماموریت های پر سود بصورت حرفه ایی و بخوبی بهره می برند
۱۱- بیشتر وقتشان صرف جلسات بی ثمر و نمایشی می شود به دوربین و مصاحبه رسانه ای خیلی علاقه مند هستند و وانمود میکنند که خیلی پرکارند.
۱۲- برای پر بار نمودن رزومه هایشان و افزایش ضریب نفوذ، ریاست هیات های ورزشی و … را بر عهده گرفته و اغلب مانع بزرگی در مقابل حرفه ای هاهستند.
۱۳- علاقه شدیدی به برگزاری همایش های بزرگ نمایشی و پر هزینه و بی محتوی دارند.
۱۴- مقدس مآبی در وجودشان موج می زند. لذاصف اول هر مناسبتی مینشینند و زاویه دید دوربین رسانه ها را به خوبی شناسایی می کنند و در پس پرده این تظاهر انواع تخلفات قانونی و دینی را انجام میدهند.
۱۵- از بودجه و هدایای دولتی بعضی از رسانه ها را اجیر و تبلیغات پر سر و صدایی دارند.
۱۶-علیرغم نداشتن وقت کافی، رزومه پر پیمانه ای از کتب و مقالات سفارشی به چاپ رسیده دارند.
۱۷- بیرق جهت یاب آنها بر پشت بام خانهشان افراشته، و جهت وزش باد را بخوبی حس میکنند.
۱۸- تشریفاتشان زیاد، و دیدارشان برای مردم عادی سخت پر مشقت است.
۱۹- اگر در خطر عزل قرارگیرند اولین کارشان نزدیکترین دوستان خود را قربانی و روی آنها معامله میکنند.
۲۰- آمار پردازان و مستند سازان حرفه ای هستند. قادرند از کاه کوه بسازند و یا برعکس .بولتنهای عملکرد رنگی و جذاب و فریبنده ارائه می کنند. مانند کاسب کار حرفه ای هر کاری برای جذب مشتری می کنند.
۲۱- با ایجاد شبکه های مدیریتی بین بخشی، در امور استخدامی به داد و ستد پرداخته و بستگان خود را به راحتی مستخدم دولت میکنند.
۲۲- بعد از پایان ساعات کار که کارکنان سازمان را ترک میکنند از سازمان خارج میشوند و معمولا در اواخر شب زمان لابی آنها است.
۲۳- اسپانسرهای خوبی برای انتخابات هستند.
۲۴- پرونده سازان حرفه ای برای رقبای احتمالی اند.
۲۵- همزمان هم مدیر، هم دانشجو و هم استاد دانشگاه و هم در موسسات خیریه دارای سمت هستند.
۲۶- برای دیدار مدیران بالادستی هدایای متنوع و ارگانیک میبرند.
۲۷- آهنگ انتظار گوشی های تلفن همراه آنها بسیار معنوی و شامل سخن بزرگان است.
۲۸- در بوروکراسی کاغذ بازی و زبان بازی استاد بی بدیل هستند.
۲۹- جهت تحکیم ریاست خود با مدیران قبلی زدوبند و تساهل میکنند و جرات تغییر مدیران قبلی را ندارند.
۳۰- از روسای شکست خورده قبلی به عنوان مشاور ثابت استفاده میکنند.
۳۱- با وجود ناشایستگی و نالایقی روسای قبلی از آنها تقدیر میکنند تا در زمان برکنار شدن خودشان مورد تقدیر قرار بگیرند.
۳۲- برنامه جدید و تاثیرگذاری ندارند و از ترس تغییر برنامه مدیران شکست خورده قبلی را دنبال میکنند.
۳۳- روشهای علمی مبتنی انواع تفکر بخصوص تفکر استراتژیک وتفکر سیستمی حل مساله را نمیدانند.
۳۴- جرات تغییر و اصلاحات لازم در سیستم مدیران موروثی قبلی را ندارند.
۳۵ – در رفتار عملی خود دارای کیش شخصیت و خودشیفتگی و خود بزرگ بینی هستند ولی بگونه ای وانمود می کنند که متواضع و فروتن و انتقاد پذیرند.
۳۶- حراف حرفه ای هستند و قادرند هر شرایطی را با سخنان زیبا و مغلطه و سفسطه توجیه نمایند .
نکتهی کلیدی این است که اگر این مدیران و مدیرانی که به قول اون آقا لطف می کنند با این حقوق با دولت و نهادهای عمومی همکاری میکنند، واقعا کارآیی دارند و صرفا برای گرفتن سهم از جیب مردم و انقلاب از بیت المالی که با آه، ناله و نفرین مردم پر شده است منصوب نشده یا مدعی تخصص هستند؛ در بخش خصوصی واقعی فعالیت کنند ببینیم چند نفرشون قابلیت استخدام شدن و پول درآوردن واقعی دارند.