علیرضا قلمبر دزفولی
همین روزها در زمستان سال ۹۷ بود که سایت بسیار نزدیک به مدیرعامل ۱۳ساله ایرانسل خبر رفتنش از ایرانسل را منتشر کرد. دزفولی که عملاً تنها مدیرعاملی بود که تا آن زمان ایرانسل به خود دیده بود جایش را به بیژن عباسی آرند داد که دستکم تاکنون چهره محبوبی در نسل جدید مخابراتی کشور بوده است.
دزفولی در شرایطی در خلق اپراتور دوم موثر بود که ترکیبی طلایی در هیاتمدیره و البته کابینه مدیریتی از سوی MTN داشت و همین باعث شد که در سالهای نخست ایرانسل نه تنها وضعیت مخابراتی و بازار خدماتی ایران را برای همیشه دستخوش تغییر کند بلکه سدشکنی برای مفهوم سرمایهگذاری موفق خارجی، نوگرایی در خدمات مشتریان و بازآفرینی یک بازار انحصارزده و کم و بیش عقبمانده باشد. همیشه بر سر اینکه چقدر این دستاوردها واقعاً حاصل مدیریت ایرانی بود و چقدر حاصل کارکشتگی راهبران خارجی جای بحث است ولی میتوان اطمینان داد طی سالها دزفولی توانست به نحو موثری خودش و مدیرانش را از کشاکشهای سیاسی بازاری مخابراتی دور بدارد. این طلسم با نزدیک شدن به پایان دهه نخست ایرانسل شکسته شد؛ جایی که ماجراهای خدمات ارزش افزوده پای پسرش را به میان کشید و تقریباً همه چهرههای یک روز یک مدیر به تدریج از مفهومی به نام ایرانسل قدیم یاد میکردند که به ظن آنها نوگراتر، جسورتر و البته سالمتر بود. ماجرای شرکتهای اقماری و تغییر رویه اپراتور دومی به شکل جدیدی از تمامیتگرایی در بازار ارتباطی کشور نیز به این ماجراهای مسکوت مصاحبهها اضافه شد.دزفولی رویه سکوت را به شکل موثری پس از خروجش هم ادامه داد و شاید همین سبب شد پس از خروجش بسیاری از اتهامات مسکوت گذاشته شوند ولی نباید فراموش کرد که در نهایت بخش بزرگی از اسرار بازار ارتباطات ایران در سینه مردی است که در تاسیس ایرانسل و ادارهاش برای یک دهه و اندی بسیار موثر بوده است. باید دید پای او کی به این بخش باز میشود.
ابوالحسن فیروزآبادی
ما دستکم با سه عضو حقیقی از شورای عالی فضای مجازی تاکنون در همین بخش گفتوگو کردهایم که احتمالاً گل سرسبدش محمدحسن انتظاری دبیر سابق این شوراست که در زمان کابینه قبلی اول پیشنهاد شد و بعد از مدتی با کشمکش فراوان کنار گذاشته شد. در همین روایت انتظاری اگر فقط یک موضوع در مورد وضعیت دبیرخانه و سازمان فضای مجازی ایران مشخص بود آن بیتفاوتی عمدی دولت به این نهاد بود که گویا همین هم انتظاری را در تقابل با رفقای قدیمیاش در وزارت ارتباطات محمود واعظی قرار داده بود. کسانی هم که از نزدیک با انتظاری آشنا هستند میدانند که او اصولگرایی سر سخت است.
جانشینش یعنی ابوالحسن فیروزآبادی نیز هرچند از این طلسم صندلی داغ دبیری گریخت ولی از سال ۹۴ بر مسندی تکیه زده که هنوز هم در تعلیق میان حاکمیت و دولت سرگردان است. فیروزآبادی که دانشآموخته کلاسیک مکتب فکری دانشگاه علم و صنعت است خودش هم دکتری مدیریت استراتژیک خوانده و به ندرت در دام بازیهای سیاسی بیشمار حوزه فناوری اطلاعات میافتد. به واسطه تفکر منعطفتر و سیاستمدارانه او میان وزارت ارتباطات و این مرکز یک آتشبس نسبی در تمام این سالها برقرار شده و این حقیقت هم که منابع دبیرخانه عملاً از سوی وزارت ارتباطات تامین میشود نیز در این مصالحه بیتاثیر نبوده است.
بیشک نمیتوان فیروزآبادی را با وزیر جوان ارتباطات همنظر دانست، اما هر دوی آنها آگاهانه برای پرهیز از تکرار درگیری میان وزارتخانه و مرکز در دورههای پیشین تصمیم گرفتهاند بر رقابتهای سنتی سرپوش بگذارند. البته هیچ از یک دو طرف فراموش نکردهاند که فیروزآبادی در چندین بازه به مسند وزارت ارتباطات بسیار نزدیک بوده است و احتمالاً در دولت بعدی هم یکی از گزینههای پررنگ برای شکل دادن به آتیه کشور خواهد بود. حمایت مسکوت ولی همهجانبه دبیرخانه و مرکز فضای مجازی از پلتفرمهایی نظیر شبکه ملی اطلاعات، پیامرسانها و موتورهای جستوجوی ملی و بومی نشان داده که خطمشی فیروزآبادی در چه فضایی است. او در سال ۹۷ از سوی خزانهداری دونالد ترامپ تحریم هم شد.
مهدی اخوان بهابادی
مدیرعامل فعلی همراه اول همچنان یکی از اسرارآمیزترین چهرههای یک روز یک مدیر باقی مانده است و گذشت یک سال هم او را از این لیست نه تنها خارج نکرده بلکه به صدر لیست اسرار نزدیکتر هم کرده، به خصوص که روایت عجیب رضا تقیپور، وزیر برکنارشده ارتباطات کابینه دوم محمود احمدینژاد، نیز از درگیریهای او در دبیرخانه شورای عالی فضای مجازی و سپس تاثیرش بر خروج او هیچگاه کامل جایی نقل نشده.
بهابادی که خودش متولد سال انقلاب است پس از آن نبرد تمامعیار مدتی در زمان دولت اول روحانی به جای گوشهنشینی در معاونت فناوری و رسانههای نوین صداوسیما استراحت کرد و در دوره وزیری که سه سال از او کوچکتر بود به کانون ثروت و قدرت مخابرات ایران یعنی اپراتور اول رفت. با کمی وقفه و در پی یک نبرد نیابتی مدیرعامل این اپراتور شد و بارها هم گوشهکنایههای وزیر در زمینههایی مانند توسکا و خدمات ارزش افزوده را بیپاسخ گذاشت تا در قامت یکی دیگر از گزینههای رو به تثبیت وزارت ارتباطات از درگیری مستقیم سیاسی دور بماند. زیرکی و هوش او در کنار بلندپروازیاش چندان قابل بحث نیست. در کارنامه تحصیلیاش از رتبه اول کارشناسی ارشد و کنکور سراسری گرفته تا دکتری در مهندسی برق دانشگاه تهران و حتی رتبه اول المپیاد دانشجویی برق کشور را میتوان دید ولی شاید حتی همین هوش هم برای درگیر نشدن با بدنه سنتی وزارت ارتباطات، مرکز تحقیقات مخابرات و ریشسفیدان مخابراتی آن زمان کافی نبود.
این دولتمرد جوان رابطه چندانی با رسانهها ندارد و تجربه ناخوشایندش در مرکز ملی فضای مجازی و ارتباطی که بین او و معاون اول احمدینژاد پررنگ میشد چندان به آتیه سیاسیاش کمک نکرد، اما تردیدی نیست که هر دولتی که بخواهد برنده بازی سیاسی پیش رو باشد برای پیروزی در انتخابات حمایت مالی و ارتباطی همراه اول را به عنوان یک برگ برنده نیاز خواهد داشت. بهابادی یک سال و اندی پیش رسماً مدیرعامل همراه اول شد ولی عملاً پس از رفتن وحید صدوقی از جایگاه مدیرعاملی این اپراتور او چهره اول این بازیگر بزرگ مخابراتی کشور بود.
محمد غرضی
صادقانه باید اعتراف کرد در میان مردان اسرارآمیز که از نورافکن این بخش دور ماندهاند محمد غرضی احتمالاً از همه سایه سنگینتری دارد. هرچند درگیریهای سیاسی غرضی در سالهای اخیر باعث شده که بیشتر او را به سبب مناظرههای تند، اظهارنظرهای طنزآمیز و کاندیداتوری ریاستجمهوری بشناسند ولی در حقیقت او با ۱۲ سال سابقه وزارت بر پست و تلگراف و تلفن یکی از بزرگترین بلوکهای مدیریتی ارتباطات کشور را در اختیار دارد.
تقریباً در هر نظرسنجی تاریخیای میتوان او را موثرترین وزیر ارتباطی کشور پس از انقلاب به شمار آورد، هرچند این کمابیش ناشی از سرنوشت وزارتخانهای هم هست که به وزیران بزرگ چندان خو نگرفته ولی بدون شک در زمان اوست که شبکه مخابراتی کشور یک گام فراتر مینهد و با اعمال نفوذ، تطمیع و تهدیدات غرضی صنعت و بازار داخلی مخابرات واقعاً پا میگیرد. طبیعتاً حضور دولتمردی که از بنیانگذاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تا ملازمت بنیانگذار نظام فعلی سیاسی کشور را در کارنامهاش دارد و مشهور به تندخویی، صراحت و عملگرایی است سبب شده که مقیاس این وزارتخانه به طرز محسوسی بالا رود.
فقط در یک نمونه، وقتی در همان سال ۹۲ که کاندیدای ریاستجمهوری هم شده بود به نمایشگاه الکامپ سر زد و از توجه موقتی رسانههای تحت تاثیر مناظرههای جنجالی لذت میبرد خبرنگاری از او پرسید، نمیخواهید وارد عرصه موبایل شوید با همان تکبر همیشگیاش گفت: «من در سیاستگذاری این بخش فعال هستم و دیگر در اجراییات نمیآیم. تمام شبکه موبایل کشور را من راه انداختهام، اینها همه مال من است.»
غرضی شاید بهروزترین سیاستمدار اسرارآمیز ارتباطات کشور نباشد ولی بدون شک پررمز و رازترین آنهاست و بخش بزرگی از تاریخ ارتباطات کشوری در ذهن همین دولتمردی مدفون است که صنعت و بازار داخلی مخابرات کشور را در سالهای پس از جنگ راه انداخت. شاید پس از آرام شدن همهگیری اخیر نوبت به گپ زدن با او هم برسد.
احمد جنتی
دبیر تاریخی شورای نگهبان به دلایل اسرارآمیزی تقریباً در تمامی بزنگاههای تاریخی ارتباطی کشور حاضر است. طبیعتاً میتوان این ادعا را به قدمت او در نظام سیاسی و تصمیمگیری کشور ربط داد ولی در نهایت باید پذیرفت که مقبولیت برخی از این فناوریها از سوی او قدم اول برای قانونی شدن آنها در نظام سیاسیای بوده است که در آن شورای نگهبان بر قوه مقننه استیلای سیاسی فراوانی دارد. در یک مورد در ابتدای ورود اینترنت روایت میشود که در مرکز تحقیقات فیزیک نظری این چهره قدرتمند ایران به ویژه در ابتدای دهه ۷۰ یعنی زمان ورود اینترنت به ایران تقاضا میکند که از نزدیک با اینترنت آشنا شود. این حساسیت به رسانههای جدید را در ردپای سیاسی او میتوان فراوان دید ولی جالب آنکه وقتی برای نخستین بار با استرس فراوان در برابرش یک صفحه را با اینترنت کند و دایالآپ آن روزها باز میکنند باز شدن یک سایت یاهو آنقدر طول میکشد که حوصله دبیر شورای نگهبان سر میرود و پس از پرسیدن همه سوالاتش در بازدید از مرکز وقتی میبیند هنوز درست صفحه یاهو باز نشده، رضایت به گسترش ملی اینترنت میدهد. گویی از همان ابتدا کندی اینترنت زمینه گسترش آن در ایران بوده است!
هرچند میتوان حدس زد مواردی مانند انتخابات الکترونیکی و سایر فناوریهای حوزه انتخاباتی باید به تایید او میرسیدند اما در عمل تصدیاش بر سمتهایی متعددی مانند رئیس مجلس خبرگان رهبری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی باعث میشد نقشی تعیینکننده در آینده فناوری کشور داشته باشد که در سالهای اخیر دیگر به پررنگی دهههای پیشین نیست. با این حال پیرنگش سر جای خود باقی است؛ به عنوان مثال همین سه سال پیش او در اظهارنظری فضای مجازی را بلا و مشکلی خوانده بود که به جان کشور افتاده و گفته بود اگر اینترنت کنترل و مهار شده بود، کار به اینجا نمیرسید. دیدگاههای او بیشتر از آن رو در سطوح راهبری ارتباطات کشور جدی گرفته میشود که بازنمایی بخشی از دیدگاههای موثر به شمار میرود و چند باری او از جانب بیت، نسبت به آینده این فضا ابراز نگرانی کرده است.
حمید شهریاری
رئیس سابق مرکز آمار و انفورماتیک قوه قضائیه یکی از کشفنشدهترین چهرههای یک روز یک مدیر است. او که ردپایش را در بسیاری از زندگینامههای این بخش میتوان دید یک سیاستمدار پس پرده است. هرچند در سال ۸۴ با انتصاب جنجالی به جای نصرالله جهانگرد و دبیری شورای عالی اطلاعرسانی روی نقشه رسانههای سراسری قرار گرفت ولی اخیراً ثابت کرده که تمایل چندانی به ایستادن در ویترین فناوری اطلاعات کشور ندارد.
شهریاری با اینکه پایه تحصیلیاش حوزوی است و در کشورهایی مانند نیوزیلند و بریتانیا هم دوره گذرانده ولی به لحاظ آکادمیک یک دانشآموخته فلسفه و اخلاق است. او از سال ۷۵ ریاست مرکز تحقیقات کامپیوتری اسلامی قم موسوم به نور را بر عهده دارد از همین روست که شهریاری مهمترین درگاه ورود به اینترنت حوزه علمیه قم به شمار میرود و افزون بر این، این شهر به قطب نرمافزارهای اسلامی هم تبدیل شده است. او ریاست مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی یا همان سمت و مدیریت شبکه اطلاعرسانی حوزه را هم در کارنامهاش دارد و در میانه دهه ۸۰ با تنظیم اسنادی نظیر اولین سند جامعه اطلاعاتی ایران میرفت تا با توجه به تسلطش بر عرصه داخلی و خارجی یکی از چهرههای تاثیرگذار راهبری فناوری اطلاعات کشور باشد.
در نهایت با ادغام شورای اطلاعرسانی و نشستن او بر صندلی اعضای حقیقی شورای عالی فضای مجازی به تدریج حضورش در قوای مجریه محدود و محدودتر شد تا در دولت بعدی بیشتر در قوه قضائیه حضور پیدا کند که این دوران هم با رفتن ابراهیم رئیسی به قوه قضائیه تقریباً به پایان رسید تا فعلاً شاید تنها سمت کشوریاش دبیرکلی مجمع تقریب مجامع اسلامی از یک سال پیش باشد. شهریاری از آن دولتمردانی است که هم در پیش و هم پشت پرده از آنها بیشتر
خواهیم شنید.
مصطفی الهی
همانطور که در همین بخش هم آشکار است به ندرت مدیری از دستگاه مدیریت فناوری اطلاعات ایران به راحتی حذف میشود و بسیاری از این مدیران فارغ از هر دوره و دولتی دوباره به بازی قدرت بازمیگردند. بانکداری الکترونیکی ایران در این زمینه حتی یک قدم هم بستهتر است و شاهد دایره بسیار محدودی از مدیران بانکی فناوری است که بین بانکها و شرکتهای مختلف دست به دست میشوند؛ اما در این میان مصطفی الهی موسس شرکت خدمات انفورماتیک ایران یک استثنای تمامعیار است.
الهی که ابتدای دهه ۷۰ شمسی به ایران برگشت و در دوران طلایی محسن نوربخش رئیس فقید بانک مرکزی ایران برای مدتی سکان بانکداری الکترونیکی را در دست داشت در حقیقت شالوده بسیاری از تواناییهای و کاستیهای این نظام قدرتمند فناوری در ایران را به همراه شرکت خدمات انفورماتیک پایه نهاد. الهی گریزان از مصاحبه در واقع به اسم اجرای طرح جامع اتوماسیون بانکی وارد این ساختار شد و پس از آنکه بسیاری از مدلهای ارتباط بانکی کشور مانند V SAT یا تکیه بر فناوری روز دنیا به جای توان داخلی را برای نسل اول بانکداری مکانیزه و شبکههای بانکی و نرمافزارهای بانکی به میراث گذاشت کم و بیش یکشبه در برابر رقابتهای همهجانبه داخل بانک مرکزی و اعتراضات جوانان طرفدار تولید داخل آن زمان ناگهان حذف شد. گویا سهام شخصی را هم که در شرکت خدمات انفورماتیک داشت فروخت و از حیاط بانک مرکزی به دوبی رفت.
هرچند الهی خودش را از عرصه عمومی و رسانهای کنار کشیده ولی همه کسانی که این روزها همچنان با ذات دوگانه شرکت خدمات انفورماتیک به عنوان یک شرکت نیمهحاکمیتی و نیمهتجاری کلنجار میروند باز هم در نهایت به اسم او میرسند. نه تنها همین ذات دوگانه بلکه مکانیسم ارتباطی ماهوارهای و البته هسته طلایی شرکت خدمات هم به همت او که به سختگیری و حساسیت شهره بود پایهگذاری شده است. الهی اسرار بسیاری در زمینه ریشهها، رقابتها و سرنوشت بانکداری الکترونیکی ایران دارد که سرانجام روزی باز خواهد گفت.
مجید صدری
اگر مدیرعامل سابق مخابرات ایران را این روزها در شبکههای اجتماعی دنبال کنید، احتمالاً میبینید با عنوان رئیس جدید هیاتمدیره باشگاه پرسپولیس و عضو هیاتمدیره همراه اول آخرین توییتش در این مایههاست: ماشاءالله سید جلال! #پرسپولیس… ولی هر کس این فرزند اصیل نظامآباد تهران را از نزدیک بشناسد میداند مدیریت یک تیم ورزشی او را از عرصه بازی فناوری اطلاعات ایران بیرون نخواهد برد حتی اگر آن تیم به قدمت و عظمت پرسپولیس باشد.
مجید صدری میتواند یکی از اسرارآمیزترین چهرههای حال حاضر بازار ارتباطات ایران قلمداد شود. او طی یک دهه اخیر شمایل دائماً رو به رشدی از مدیرعاملی شرکت پرورش دادهها گرفته تا مدیرعاملی رایتل، عضویت در هیاتمدیره سازمان نظام صنفی رایانهای، مدیرعاملی شرکت مخابرات ایران و پس از آن هیاتمدیره اپراتور اول، و سرانجام ریاست بر هیاتمدیره پرطرفدارترین تیم ورزشی کشور را در کارنامه خود ثبت کرده و با ترکیبی از سختجانی و سیاستمداری تقریباً از همه آنها جان سالم به در برده است.
مطلب کامل را میتوانید در ماهنامه پیوست مطالعه نمایید