نهاد ریاست جمهوری یک مکان استثنائی در نوع خود است و به درستی “دارالحکومه” نام گرفته و این حقیقت دارد که سرنوشت و امور کلان مملکت در اینجا رقم می خورد. مثل اتاقک فرمان یک کشتی عظیم الجثه که رئیس جمهور، ناخدای آن است.
کیست که نداند صِرف حضور فیزیکی در نهاد ریاست جمهوری، یک رانت و امتیازی بزرگ محسوب می شود، بطوریکه – بی اغراق – گاه یک نیروی خدماتی در این مجموعه، بیش از یک وزیر می تواند در تصمیمات کلان کشور، نقش آفرین باشد. اطلاعات، اخبار و اسنادی که در نهاد ریاست جمهوری، نزد کارکنان و کارمندان محفوظ است، برای سوداگران منفعت، حکم گنج طلا دارد و برای جناح سیاسی رقیب، حکم کلید شهر تروای.
با این اشاره ، وقتی می شنوی چند ماه از آغاز به کار دولت دکتر رئیسی گذشته و هنوز همه ی مدیران روحانی (تقریباً همه ی مدیران کل) در نهاد ریاست جمهوری، درجایگاه های سابق خود قرار دارند و هر روز صبح علی الطلوع می آیند و پشت همان میزهای مدیریتی خود می نشینند و به رتق و فتق امور و لابی های آشکار و پنهان، سخت مشغولند!!! مطمئن می شوی که یک غفلت بزرگ صورت گرفته است.
دستگاه های اجرایی را ، بدنه و “مدیران میانی” می چرخانند و اگر بخواهند روند حرکت یک دولت را کُند کنند ، یا چند درجه به سمت چپ و راست منحرفش کنند، از رئیس جدید تازه وارد که در راس دستگاه نشسته، کار چندانی بر نخواهد آمد..
راقم این سطور، در آغاز دولت نهم، به عینه شاهد بود مدیران کم تجربه که از شهرداری و دیگر دستگاهها به پاستور نقل مکان کرده بودند، چطور توسط مدیران و کارکنان کهنه کار و آبدیده ی نهاد ریاست جمهوری بازی داده می شدند و تا مدتها بخش زیادی از وقت، انرژی و توان آن مدیران انقلابی تازه وارد، صرف عبور از سرعت گیرها و موانع ایضایی بروکراتیک و ضوابط به ظاهر درون سازمانی و بخشنامه هایی می شد که معلوم نبود از کجا آمده اند !
نفوذ به درون مجموعه های تصمیم ساز و چینش مهره های بازدارنده و منحرف کننده، در کنار ایجاد روزن های اطلاعاتی و درزهای ضدامنیتی، دقیقاً در چنین مقاطع زمانی است که فرصت و قابلیت پیدا می کنند.
این در حالی است که سالهای ۹۸ و ۹۹ ، فضای کلی حاکم بر مجموعه ی نهاد ریاست جمهوری، به دلیل عملکرد ضعیف، پرغلط، مسئله دار، منفی و غیرقابل دفاع شخص روحانی و اطرافیان او، علیه دولت سابق بود و به وضوح دیده می شد برخلاف دوره های قبل، نوعی توقع و انتظار و آمادگی در بدنه ی کارکنان نهاد ریاست جمهوری نسبت به ایجاد “تغییرات” بوجود آمده است، اما با گذشت یکی-دو ماه، این توقع و انتظار کم کم دارد جای خود را به نگرانی و نومیدی می دهد.
از سوی دیگر ، هرچند رئیس جمهور محترم بنا به دلایل اخلاقی تاکید کرده است که تغییرات با طمئنینه و دقت و در فضای آرام انجام بگیرد، اما سرپرست نهاد ریاست جمهوری جناب مرتضوی نیز باید تاکنون دریافته باشد که نهاد ریاست جمهوری از یک موقعیت استثنائی برخوردار است و شکل و شیوه ی مدیریت آن نیز لاجرم باید استثنائی باشد.
با این توضیح ، هیچ دلیلی نمی تواند این غفلت را توجیه کند در شرایطی که رئیس دولت انقلابی حتی وزیران خود را از راهپیمایی اربعین منع میکند که دولت حتی یک روز فرصت خدمت را از کف ندهد، دستیاران او برای جایگزینی مدیران دلسوز ، جهادی و انقلابی به جای مدیران تنبل و بی انگیزه ی سابق، نه تنها هیچ عجله ای ندارند، بلکه به آنها این فرصت طلایی را هم داده اند که با گذشت چند ماه از آغاز به کار دولت انقلابی، همچنان میز های خدمت را با حضور نامیمون خود اشغال کنند و به جای خدمت به مردم ، به جیب مبارک خود و خانواده خدمت نمایند.
چرا با گذشت چند ماه، هنوز علی ربیعی، سخنگوی دولت سابق و دستیار ویژه ی روحانی و مهره ی کلیدی کابینه ی او با چندین مدیرکل زیر دست خود، همچنان پشت میز ریاست مرکز بررسی های استراتژیک نهاد ریاست جمهوری می نشیند و دستور می دهد !!!؟ چرا هنوز ده ها مدیرکل و مدیر سابق نهاد ریاست جمهوری در جایگاههای مدیریتی شان نشسته اند نه تنها تکان نمی خورند ، بلکه تکان تکان هم نمی خورند و هیچکس نمی داند برای کدام دولت دارند کار می کنند !؟
/مهدی یمینی/