جمعی از کنشگران جوان و نسل سوم اصلاحطلب در نامهای انتقادی با اشاره به مسائل اخیر کشور و انتخابات پیش رو، اعلام کردند در شرایطی که کشور بعد از دولت های نهم و دهم نیاز به جراحیهای بزرگی در حوزه اقتصاد و مدیریت داشت، به دلیل پیری و محافظه کاری مدیرانش از اقدامات زیربنایی خودداری کرد و این معضل در کنار وضعیت نابسامان بین المللی و تحمیل تحریمها شرایط تلخی را برای کشور ایجاد کرد. پایین آمدن قدرت خرید مردم، فسادهای متعدد و بی عدالتی اجتماعی باعث شد رویای تاریخی مردم ایران برای پیشرفت و زیست بهتر به امیدی دور تبدیل شود.
نسل سومیها در این نامه از« ابهامات جدی عملکرد اصلاحطلبان در مجلس و شورای شهر تهران»، دغدغه اذهان کنشگران جوان درباره مکانیزمهای جریان اصلاحات برای معرفی نامزدهای مورد اعتماد به مردم»، نوشته و پرسیدهاند: علاوه بر مطالبات و سوالات اساسی در مورد مشارکت در انتخابات؛ آیا ارائه عادت وار لیست در انتخاباتها بدون برنامه مشخص و سپس شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت با حواله امور به شرایطی چون فقدان قدرت و ویرانیهای گذشته که پیش از انتخابات و دادن وعدهها معلوم بوده است، تنها راه اصلاح طلبی است؟ آیا کسب قدرت اصالت دارد؟
«بیعلاقگی نسل اولیها به ایجاد فضا برای بروز نسلی بافکر و برنامه جدید»، « تراکم قدرت و سرمایههای اقتصادی و اجتماعی در دستان نسل اول و دوم » و «نیاز کشور به به نیروی خلاق و اراده و همت نسل سومیها و چهارمیها»، از موضوعات مورد اشاره نویسندگان این نامه است که معتقدند نسل اولیها اجازه تحول نمیدهد و تعامل میان این دو نسل قبل را تبدیل به رقابتی نابرابر کردهاند.
در ادامه این نامه با انتقاد از اینکه مدیران سالخورده در طول شش سال گذشته به دلیل روحیه محافظهکارانه و عدم ریسک پذیری، موجب سکون و بی بهره ماندن مدیریت کشور از نوآوری، نشاط و خلاقیت شدهاند؛ آمده است: بدون شک با کنار رفتن نسل پیر و خسته، خواهیم دید نیروهای شایسته فراوانی هستند که میتوانند سکانداری عرصه سیاست و اجتماع را عهدهدار شوند ولی همواره پشت سد شیفتگان قدرتی ایستادند که نگاهی ابزاری به نسل جوان برای رسیدن به قدرت داشتند. اگر میخواهیم انقلاب و جریان مردمسالاری در دهه پنجم خود شکوفا باشد نخست باید اصلاحطلبی را از سلطه و انحصار برخی از اصلاحطلبان و شبه اصلاحطلبان که هدفی جز قدرت و منفعت ندارند؛ برهانیم.
به نوشته کنشگران نسل سوم، مردم معتقداند نسل اولی که از ابتدای انقلاب در چرخه مدیریتی کشور قرار دارد دیگر ایدهای برای بهبود شرایط کشور ندارد و تنها میل به قدرت علت ماندن آنهاست. پدیده ژن خوب و رانت و فساد نیز این دیدگاه را تشدید میکند. مسایل امروز ایران مسایل جدید و پیچیدهای هستند که پاسخ به آنها نیازمند عزم، نشاط و خلاقیت نسلی نو و تفکرات جدید است که با مسائل دنیای امروز عجین باشد.
در پایان این نامه آمده است: سیاستمداران اصلاحطلب و اصولگرا باید فداکاری کرده و چسبندگی به قدرت را به نفع ایران، انقلاب و نظام کنار گذارند تا بتوان ناکارآمدی بزرگان پیر و خسته را جبران و کشور را به مسیر استقلال، آزادی و پیشرفت بازگرداند.