به گزارش پایگاه خبری بانگ سروش با تکیه بر روایات و سیره نبوی؛ دلیلی ندارد که مردم بخواهند علیه حکومتی عادل در فکر براندازی و شورش باشند.
در روایت آمده است: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» (حکومت با کفر باقی میماند ولی با ظلم هرگز). اگر این سخن درست است، پس چگونه است که در طول تاریخ و هم اکنون ظالمان زیادی به مدت طولانی به حکومت جور و ظلم خود ادامه داده و میدهند؟!
عدالت یکی از اصلیترین معیارهای حکومت انبیا و تداوم حکومتها است
به گزارش تیم خبری-تحلیلی بانگ سروش؛ با وجود آنکه عبارت مشهور «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» به عنوان یک روایت از معصومان(ع) مطرح میشود، و اگرچه اصل محتوای آن از منظری نیز صحیح و قابل پذیرش است، اما با جستوجویی که در منابع داشتیم، به منبع قابل استنادی که این عبارت را صریحاً به معصومان(ع) نسبت دهد دست نیافتیم، اما این موضوع با اندک تفاوتهایی در متن، در برخی منابع کهن، به عنوان جملهای حکیمانه نقل شده است:
«وَ قِیلَ: الْمُلْکُ یَبْقَى بِالْعَدْلِ مَعَ الْکُفْرِ وَ لَا یَبْقَى الْجَوْرُ مَعَ الْإِیمَانِ»؛[۱] و گفته شد: فرمانروایی عادلانه کافران باقی میماند، اما فرمانروایی ظالمانه مؤمنان برقرار نخواهد ماند.
در همین راستا میتوان گفت؛ عدالت یکی از اصلیترین معیارهای حکومت انبیا و تداوم حکومتها است، و حکومتها به هر اندازه که به عدالت نزدیکتر شوند، از کفر دورتر و به معیارهای حکومت انبیا هم نزدیکتر شده، و هر چه از عدالت دورتر شوند به کفر نزدیکتر و از ایمان و ویژگیهای حکومت انبیا دورتر خواهند شد.
فردی که تظاهر به ایمان میکند میتواند در عمل رفتار ظالمانهای را دنبال کند
بیان این نکته نیز ضروری است که به تصریح قرآن کریم، هر کافری از جنبه فردی، ظالم هم خواهد بود، آنجا که میفرماید: «وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُون»؛ [۲] تمام کافران از ستمکارانند.
به عبارت دیگر، نمیتوان کافری را غیر ظالم پنداشت و اینکه «کفر» به صورت مطلق، جدا از «ظلم» تصور شده، به گونهای که کافر عادلی را تصور نماییم، از لحاظ منطق دینی قابل پذیرش نیست، همانگونه که فردی با ایمان واقعی نمیتواند فردی ظالم باشد و «مؤمن ظالم» عملاً مؤمن نیست.
البته ممکن است کافری که از لحاظ فردی، ظالم به نفس خویشتن است، از بعد اجتماعی و به جهت رعایت حقوق زیر دستان، به او حاکم عادلی بگویند و فردی که تظاهر به ایمان میکند در عمل رفتار ظالمانهای را دنبال کند.
ستمکارانی نیز بوده اند که حکومت طولانی داشتند
به هر حال خلاصه مطلب آن است که کفر حاکم و زمامدار، اگر همراه با رعایت برخی موازین عدالت اجتماعی باشد، میتواند کمک مؤثری به پایداری حکومت نماید؛ زیرا زمانی که حکومت، رعایت عدالت و تلاش در برپایی آن نماید، دلیلی ندارد که مردم بخواهند علیه چنین حکومتی در فکر براندازی و شورش باشند، و عقلای آن جامعه با تمام توان، نیروی خود و دیگران را در جهت استمرار چنین حکومتی به کار خواهند گرفت.
شاید بتوان قصه بلقیس(ملکه سبا) را شاهدی قرآنی بر این موضوع دانست. با اینحال «عدالت» و «ظلم»، تنها علت و علت تامه برای «پایداری» و «نابودی» حکومتها نیست؛ زیرا چه بسیار کافرانی که علاوه بر کفر – که ظلمی شخصی بود – از لحاظ اجتماعی نیز ستمکار بوده و با اینحال حکومتهای طولانی هم داشتهاند که فرعون زمان موسی(ع) شاهدی بر این ادعا است.
از طرفی حکومتهای افرادی را میبینیم که هم از لحاظ فردی مؤمن بوده و هم از لحاظ اجتماعی در پی برقراری عدالت بودند، اما حکومتشان به علل دیگری، چندان ادامهدار نبوده و در مدّت کوتاهی پایان یافته است که حکومت کوتاه امام علی(ع) را میتوان به عنوان نمونه ذکر نمود.[۳]
[۱]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص ۱۱۹، نجف، مطبعه حیدریه، چاپ اول، بیتا.
[۲]. بقره، ۲۵۴.
[۳]. ر. ک: اسلام و حاکمان عادل، ۶۵۶۰۵؛ تأثیرپذیری مردم از حاکمان، ۱۳۲۱۸؛ سکوت خداوند در مقابل ظالمان، ۳۲۷۵۲.