بر بستر چنین جامعه ای بین مردم و حاکمیت مناقشاتی در جریان است
اون مناقشات ابعادی دارد، مناقشهی اقتصادی داریم، مناقشه بر سر ناکارآمدی و فساد داریم، مردم مطالبه گرند بر سر فساد و بر سر ناکارآمدی، مردم مطالبه گرند بر سر حقوق زنان، مردم مطالبه گرند بر سر بیکاری جوانانشان، مردم مطالبه گرند بر سر سبک زندگی شان، بر سر مداخلهای که بر سر سبک زندگیشان می شود، مردم مطالبهگرند بر سر تخریب محیط زیست، آخرین موردش اینست که یک عدهای میخواهند در میانکاله پتروشیمی بسازند و مردم مخالفند، مردم مخالفند در بیابانهای بی آب ایران صنایع فولاد ساخته شود، مردم با تخریب جنگلها مشکل دارند، با یک دهه رشد اقتصادی صفر مشکل دارند و با اینکه مجموعه ای از تنقاضات، شما نمیتوانید این تناقضات رو پوشش بدهید؛ از یک طرف به یک جماعت میلیونی بگید شما مقاومت کنید، صبر کنید، تلاش نکنید یا هر چیز دیگری اما یک دفعه متوجه بشوید که مقاماتتون یک جور دیگری زندگی میکنند، وسایلشون رو از یک جای دیگری میخرند، بچههاشون یک جای دیگری زندگی میکنند، ببینید از این تناقضات الی ماشاءالله وجود دارد، این تناقضات جامعه ایران را که در اول کتاب «ایران بر لبه تیغ» نوشته ام، ما تبدیل شدهایم به جامعه مسایل حل نشده، این جامعه انبوهی از مسایل حل نشده در ذهن خود دارد که می توانم لیست بکنم از محیط زیست بگیرید تا تورم چهار دهه ای تا اسید پاشی در اصفهان تا مرگ های قبلی در بازداشتگاهها تا به سرانجام نرسیدن پروندههای قضایی تا …. دهها مسئلهای که هماینطور در ذهنش باقی مانده است و وقتی من توییت میزنم که ابراهیم رییسی کار اخلاقی و درستی کرده است که با خانواده #مهسا_امینی تماس گرفته و گفته بررسی میکنیم و نتیجه را میگوییم، مخاطب من میآید و ناسزا مینویسد آخر کدام یکی اش به نتیجه رسیده که این دومی آن باشد و اینجا یک بحران عظیم شکل گرفته است، بحث اینجاست ما بر مسئله بحران اعتماد …. سرمایه اجتماعی نداریم و اعتماد وجود ندارد.
مردم بر سر ناکارآمدی و فساد در نظام مطالبه گرند

بر بستر چنین جامعه ای بین مردم و حاکمیت مناقشاتی در جریان است اون مناقشات ابعادی دارد، مناقشهی اقتصادی داریم، مناقشه بر سر ناکارآمدی و فساد داریم، مردم مطالبه گرند بر سر فساد و بر سر ناکارآمدی، مردم مطالبه گرند بر سر حقوق زنان، مردم مطالبه گرند بر سر بیکاری جوانانشان، مردم مطالبه گرند بر […]