عدالت مفهومی بسیط و غیرقابل تفسیر است
عبارت عدالت برای هیچ کس لغت نامانوسی نیست، اما افراد بسیاری مفهوم آن را میپرسند و عدهای با قصد و غرض یا بدون نیتی خاص معنی آن را جویا میشوند، پرسش اینجاست که چگونه میشود در میان ما عدالت عبارت مشهوری باشد ولی مفهوم آن غریب و مقهور در صورتی که در آموزههای دینی پایهدار و پایدارمان و همچنین در مفاهیم اجتماعی، مدیریتی، فرهنگی و مذهبیِ مدرن و نوین دنیای امروز بسیار ساده و گویا بیان و تعریف شده است.
بلی، عدالت یک مفهوم بسیط و ساده بیشتر ندارد که قابلیت تفسیر بیش از آن را هم به هیچکس نمیدهد و آن برابری است در همه چیز، همه جا، همه وقت و در هر جایگاه، حتی مصلحت که مفهومی سیاسی است و ظاهرا پسندیده و مطلوب در مقوله عدالت نمیشود، که اصولا نمیتواند بگنجد هر چند عدهای بخواهند آن را با مطامع سیاسی و یا کلان نظام و صد البته بر اساس منویات و تمتع خود پیوند بزنند. همچنانکه مفهوم ایثار و از خودگذشتگی عدالت را در دریای بیکران خود غوطهور میکند و عدالت در بهت عظمت آن، به مفهوم انسانیت که منشاء الهی دارد تن در میدهد.
عدالت مبنای دوام و قوام نظام است
عدالت یک مفهوم عام در اجتماع و خاص در علوم اخلاقی است، جامعهای مزین به عدالت خواهد بود که افراد آن به صفت عدل ورزی منسوب باشند و این ممکن نخواهد بود مگر آنکه به فرمایش بزرگان دین و منطق و عرفان و فلسفه و تصوف و نظام، ملوک به این خصلت پسندیده باور نمایند که «الناس علی دین ملکوهم» و اهمیت آن تا آنجایی پیش میرود که «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم».
کسی که عادل نیست، یقینا ظالم است
همچنان که در بررسی هر مفهوم و پدیده برای درک عمیق و بهتر مفاهیم متضاد آن نیز بیان میشود، مطمئنا عدل و ظلم در مخالفت کامل با هم هستند، بله ظلم مفهوم صریح در مقابل عدل است به عبارتی کسی که عادل نیست یقینا ظالم است. ظلم هم مقولهی گستردهای است که در نکوهش، پیامدها و صفات و صراط آن از قدیم توسط بزرگان دین و علم و مذهب قلم فرسوده شده است. تا امروز که جناب آیتالله خامنهای در انزجار بر معونت به ظالم، در مکاسب خود نکوهش صریح کردهاند.
اما عدالت را از کجا باید شروع کرد و مولفههای تحقق آن در یک فرد، خانواده، محله، روستا، شهر و کشور کدامند؟
شاید بهتر است بپرسیم سوال بالا را چه کسی باید جواب بدهد یه به عبارتی زیباتر چه کسی صلاحیت و شان پاسخ به پرسش بالا را دارد ؟
عدالت مقولهای تزیینی و فرمایشی نیست
هرچند نگارنده در این مجال قصد ورود به این بحث ناب را ندارد، اما صرف نظر از احراز صلاحیت و شایستگی، محدوده ی کوچکتر و موثرتری یعنی مصدر دستگاه قضا که مسئولیت برقراری عدالت در جامعه ایران را بر مسند وی تعریف کردهاند در این بزنگاه مخاطب سوالات زیر خواهد بود.
۱- عدالت چگونه ممکن است و آیا به نظر شما عدالت مقولهای تزیینی است یا حقیقتی بلافصل که باید واقعیت عینی بیابد؟
2- مطمئنا پذیرش در اضطرار و اجبار بدور از عدالت است اما آیا حصول به عدالت میتواند امری توافقی باشد؟
3- آیا مبنای توافق در برقراری عدالت امری صرفا شرعی است؟ آیا شرع در مفاهیم امروزی گسترده و قابل بسط است، آیا در تبار شناسی قانون و شرع، همه قوانین و حقوق قضایی مبتنی بر شرع تدوین شدهاند و آیا مصلحت و اقتباس در این مقوله جایگاهی داشته یا دارد ؟
4- آیا به نظر شما عدالت را کسی که خود را مظلوم و مقهور ظلم میپندارد و در محرومیت است درک میکند و برای تحقق آن عمل میکند؟
5- آیا میتوان در برخی امور شرع و قانون را تعطیل و بر اساس مصلحت فردی که از بقیه برابرتر است عمل نمود؟
6- آیا این اصل درست که ناصح خود باید عامل باشد ؟
احساس برابری نهی کننده و مانع فساد خواهد بود
در بهترین حالت فرض میکنیم پاسخهای داده شده به سوالات فوق رضایت بخش و مورد قبول جامعه باشد. به عبارتی شما و دستگاه قضا هرگز توصیهای بر خلاف عدالت و قانون نکرده و نمیکنید و در تصمیمسازی در خصوص کارکنان دادگستری چنان فضایی حاکم مینمایید که هیچ کس احساس نابرابری نکند و در ذهن خود برای رسیدن به عدالتی که انتظار آن را برای خود و خانواده اش دارد حتی لحظهای فکر به خطا نکند.
وجود عدالت در یک نظام ارزیابی عملکرد کارآمد به منصه ظهور میرسد
شما را به تفکر عادلانه دعوت میکنم و با چند سوال از شما میخواهم که خودتان قضاوت کنید:
-آیا در کشور و خاصه قوهقضاییه احساس عدالت و برابری بین افرادی که در شان فعالیت خود اقدامات مهمی را انجام میدهند وجود دارد یا اینکه همه با هم برابرند ولی عده ای برابرترند؟
-آیا میتوان یا مصلحت ایجاب میکند برای برخی که میخواهند معاون شما باشند ساختار ابداع کرد و معاونت جدیدی بوجود آورد؟ و در عین حال مجموعه نیروی انسانی و عوامل قضایی و اداری در شوراهای حل اختلاف، محاکم و ادارات نسبت به خود احساس بیعدالتی داشته باشند؟
-آیا جو به گونهای نیست که وکلا، کارشناسان، قضات، نیروهای صف و ستادی در جریان یک دادرسی احساس مسئولیت نکنند و به واسطه تفاوت فاحش بین آنچه که واقعیت است و حقیقتی که باید باشد؛ به هر دلیل قابل تصوری دچار یاس و نا امیدی شده و مستعد هرگونه انحرافی باشند؟
-آیا سیستم ارزیابی عملکرد دستگاه شما توانسته است نیروهای ارزشمند را به شغل خود امیدوار و صحت عملکرد را در آنان تشویق کند؟ آیا مبنای عملی برای الگوسازی و تثبیت آن داشتهاید و یا حداقل به آن فکر کردهاید؟
-آیا به خود حق میدهید توصیهای کنید که خارج از قاعده قوانین و شرع باشد و اگر فرد دیگری که برای شما عزیز نبود این کار را بکند با او چه خواهید کرد و این عمل را که در قانون جرم انگاری شده است چگونه توصیف میکنید؟
استکبار و طاغوت مانع تحقق عدالت است
-آیا قبل از انتصاب افراد مثلا در مشاغل دادستانی آنها را توجیه کردهاید که اختیاراتشان نه تنها یک بند انگشت از خدا کمتر نیست و کاملا مقید به چارچوب آیین دادرسی کیفری و مشروط به قانون و شرع است و اصولا نباید در مورد قوانین سلیقهای عمل کنند و فرمایشی نمایند که خلاف قوانین و مصوبات قانونی و شرع باشد؟ آیا فردی را که حتی به شوخی، چنین مستعد صفت مذموم مختال فخور و گفتارش مصداق طاغوت و استکبار است را باید عزیز شمرد یا نسبت به مشمئز کننده بودن رفتارش متنبه کرد؟
-آیا به عوامل تحت امر خود تذکر میدهید که هر از چند گاهی فرمایشات مولای متقیان را مرور کنند و جایگاهی که در آن قرار گرفته اند را ملوث ننمایند؟
در خاتمه از شما تقاضا دارم بدور از هرگونه جانبداری و در نهایت عدالت به فرمایش اخیر خود در مشهد در خصوص استفاده از امکانات نهادها در امور دادگستری و بطور خاص از منابع شهرداری که تایید کننده اقدامات مخالف صریح قانون عوامل مسبوق مورد مودت شماست و همچنین دستورات خارج از قاعدهی دوستِ دوست شما در نادیده انگاری مصوبات قانونی بر اساس خودقانون پنداری اش… بیشتر فکر کنید و بگذارید مردم حداقل به ارادهی شما در تحقق عملکرد درخشان در قوهی قضاییه باور پیدا کنند./علیرضا الفت/
اشاره: اگر از خودمان شروع نکنیم نمی توانیم عدالت را برقرار کنیم