جامعه » پیشخوان خبر » جدیدترین عناوین » مطالب ویژه
کد خبر : 4251
سه شنبه - 12 مهر 1401 - 09:50

در جامعه ایران چه می‌گذرد؛ مفهوم کمک به ظالم چیست؟

کمک به ظالمان … به قصد تلاش در بلندی مرتبه و حصول اقتدار آن‌ها بر مردم و قصد زیاده کردن سیاهی لشکر و تقویت آن‌ها، بی‌شک حرام است؛و نزدیکی به این پادشاهان در مظان هلاکت و نابودی است.

در جامعه ایران چه می‌گذرد؛ مفهوم کمک به ظالم چیست؟

به گزارش پایگاه خبری بانگ سروش، وضعیت تکان دهنده ای که این روزها در کشور ایران گریبان مردم عادی را گرفته است چیزی نیست که بتوان از آن به سادگی گذشت، دورانی که مدرنیته اسلامی در ظاهر کشوری که خود را منشا و پرچمدار عدالت تلقی می کند و مسئولان آن داعیه رشد و توسعه دانش بنیان را دارند، نمایان است؛ مردم در شرایطی نابسامان و بدور از هرگونه رفاه و حتی عدالت حداقلی زندگی می‌کنند و سران و حاکمان شعار و فریاد حق طلبی و عدالت سر می‌دهند.
در این جامعه بحران زده و دچار فقر شدید شهری و روستایی متاسفانه مثل آنچه توسط آن دختر … «ژن خوب» گفته شد، دیگر هر که این وضع را نمی‌تواند برتابد «توانایی آنکه جمع کند و برود را ندارد». نمی تواند از ظلم و جوری که بواسطه نادانی عده‌ی کثیری از سران به آن دچار شده است کوچ کند، بخواهد بمیرد هم نمی‌تواند… چون نسبت به خانواده ای که ولایت آن بر عهده اش است، احساس مسئولیت می‌کند … مسئولیتی که هیچکدام از متولیان ظالم که از منابع دولتی و بیت المال استفاده می‌کنند، حسی از آن ندارند.

لعنت الله علی القوم الظالمین

با هر کدام از این مسئولین که طرح بحث می‌کنی سیاستمدارانه، مزورانه، نادانانه و شاید به قصد توجیه خویش اظهار ناراحتی می کند و یک جمله «لعنت الله علی القوم الظالمین» هم چاشنی آن می‌شود.

اما وقتی از وی، مطالبه گری از جانب مردم و استفاده از جایگاه حکومتی و قانونی‌اش برای توجه … فقط توجه و حمایت از مردم مظلوم و ستمدیده، صرف نظر از سایر حقوق مسلم و فقط در حقوق مبرهن اقتصادی عامه مورد توجه مولای متقیان،تقاضا می‌شود؛ رویکرد اش پرهیز از کار سیاسی است و دلیل آن هم «شرایط بحرانی کشور در برهه حساس کنونی و حاکمیت نهادهای امنیتی خفقان آور بر امورات کشور است» موضوعی که ظاهرا توجیهی مناسب است برای سکوت، تقیه یا در واقع «معونت به ظالمین».

اگرتمایل داشتن به ستم‌گران حرام باشد، کمک به آن‌ها به‌طریق اولی حرام خواهد بود.

کمک به ظالمین در اقوال نقلی و مستند فقها «معونه الظالمین» به عنوان یکی از مکاسب محرمه یاد شده و یکی از گناهان کبیره به حساب می‌آید و ایروانی در حاشیه نویسی کتاب شیخ انصاری از آن به «کمک به حاکمان ستمگر» یاد نموده و علامه مجلسی نیز آن را در زمره محرمات شمرده اند و مرحوم نراقی نیز با استناد به دو آیه شریفه «وَتَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوی وَلا تَعاوَنُوا عَلَی الإِثْمِ وَالْعُدْوانِ» (مائده/۲) و هم‌چنین «وَلا تَرْکنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمُ النّارُ» (هود/۱۱۳) فرموده‌اند اگرتمایل داشتن به ستم‌گران حرام باشد، کمک به آن‌ها به‌طریق اولی حرام خواهد بود.

مرحوم محقق بحرانی نیز در کتاب حدائق الناظره نیز آورده‌اند هرچند در همکاری با ستمگران در اموری که در اصل حرام نیست، مانند خیاطی، معماری و امثال آن منع شرعی وجود ندارد، اما حتی در موارد غیرحرام نیز درباره احتراز از کمک به ستم‌گران احتیاط کرده و دلیل آن را وجود برخی از روایات و آیات عامی دانسته که بر ممنوعیت مطلق آن دلالت دارد.

ابن‌ادریس حلی در کتاب سرائر، یکی از مکاسب محرمه و ممنوعه را دریافت مزد در قبال خدمت به ستم‌گر دانسته و پذیرش منصب حاکم ستم‌گر، مشارکت با وی یا رضایت دادن به چیزی از طرف او را جایز نمی‌داند.

نزدیکی به ظالمان در مظان هلاکت و نابودی است

همچنین ابن حلی صاحب جواهر در بحث کمک به ستمگران می‌گوید: کمک به ظالمان … به قصد تلاش در بلندی مرتبه و حصول اقتدار آن‌ها بر مردم و قصد زیاده کردن سیاهی لشکر و تقویت آن‌ها، بی‌شک حرام است؛و نزدیکی به این پادشاهان در مظان هلاکت و نابودی است.

مرحوم شیخ انصاری; روایتی را آورده که در تفسیر آیه شریفه «َلا تَرْکنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمُ النّارُ» (هود/۱۱۳)وارد شده و «رکون»(۱) را توضیح داده است: امام فرمود: «معنای رکون به ظالم آن‌ست که فردی نزد حاکم ستم‌گر بیاید و همین اندازه دوست بدارد که او زنده باشد، این مقدار حب بقا، رکون به ظالم است.» (انصاری، ج۱، ص۲۱۵) و گفته است هنگامی که فرد از داشتن تمایل ناچیز به ستم‌گران نهی شده، کمک به آن‌ها به مفهوم و طریق اولویت که مستفاد از عقل است، حرام و ممنوع خواهد بود.

هر عمل هرچند ناچیز و غیر مستقیم در بقاء وجود ظلم و ظالم حتی در حد حفظ آبرو  فعل حرام است

هر چند ازمنظر کلامی بسیاری از اقوال و احادیث شیعی و اسلامی محل تردید بوده و حتی مستند تقنینی در قوانین حاکم بر کشور واقع نشده‌اند، اما موضوع چنان از نظر عقلی محکم و مستدل است که حتی آیت‌الله خامنه‌ای نیز، در درس سی و دوم جلد دوم رساله آموزشی خود به تفصیل به شرح مبانی عقلی در این خصوص پرداخته و هر عمل هرچند ناچیز و غیر مستقیم در بقاء وجود ظلم و ظالم حتی در حد حفظ آبرو را فعل حرام شمرده اند(۲)؛ وی تعبیر ظالم را نیز گسترش داده و مراد از ظالم را صرفا به حاکمان محدود نکرده و حتی افرادی مثل مدیران، سارقین و ایادی آنها و یا شوهری که به همسرش ظلم می‌کند را نیز در این مقوله گنجانده‌اند.

فرمان‌روایی عادلانه کافران باقی می‌ماند، اما فرمان‌روایی ظالمانه مؤمنان برقرار نخواهد ماند

اما معونه الظالمین مفهومی است که نظام حاکم سیاسی کشور تمایلی به پرداختن به آن ندارد و متاسفانه به ظاهر صالحین و دلسوزان اجتماعی و مذهبی نیز به دلایلی در خصوص آن سکوت می‌کنند، سکوتی که بیشتر در منش یهودیان صهیونیست به آن توصیه شده است و شائبه برانگیز است. چرا که به فرمایش نقلی از معصومان ظلم اساس عدل و مُلک را متزلزل می‌کند «المُلکَ یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلمِ»(حکومت با کفر باقی می‌ماند ولی با ظلم هرگز) «الْمُلْکُ‏ یَبْقَى‏ بِالْعَدْلِ مَعَ الْکُفْرِ وَ لَا یَبْقَى الْجَوْرُ مَعَ الْإِیمَانِ» (فرمان‌روایی عادلانه کافران باقی می‌ماند، اما فرمان‌روایی ظالمانه مؤمنان برقرار نخواهد ماند).(۳)

سکوت در برابر تضییع کنندگان حقوق مردم به قصد حفظ مصالح، سلامت و حتی حیات جایز است؟

اینجاست که این سوال پیش می‌آید آیا قبول مسئولیتی که دانسته یا نادانسته، یاری به ظالمانی است که معیشت، کسب و کار، مذهب و آسایش امت، ملت یا نفوس را به گروگان گرفته و از آن تلذذ می‌کنند و یا با مقاصد حتی غیر ظالمانه، در واقع به ظلم می‌پردازند و سکوت در برابر آنها به قصد حفظ مصالح، سلامت و حتی حیات جایز است یا خیر؟

سوال دیگری که پیش می‌آید اینست که آیا اعتقاد به اصول دین نزد کسانی که به دین اسلام مشرف شده و به آن اقرار کرده اند امری اختیاری است؟ آیا عدول از اصول مسلم توحید و نبوت و معاد مجاز است؟ آیا می‌توان مفاهیم عملی این اصول را در مورد افراد اثبات کرد؟

اعتقاد نگارنده این است که هر چند در اصول توحید و نبوت تشخیص اعتقاد و تمسک عملی به راحتی مقدور نیست اما در اصل خدشه ناپذیر معاد نتایج رفتاری افراد می‌تواند مُثبِت اعتقاد عملی و موثر بر اثبات کلامی و شفاهی آن باشد.

دوام مختارانه بر فعل حرام و فراموشی روز حسابرسی و آخرت می‌تواند از مصادیق ارتداد باشد

با این نظریه افرادی که به زبان اقرار به پذیرش اصل معاد دارند و در عمل با معونت به ظالم، دوام مختارانه بر فعل حرام و فراموشی روز حسابرسی و آخرت و مفهوم دل‌انگیز و شاید دهشتناک پل‌صراط که از مفاهیم اساسی معاد هستند، آن را به فراموشی و حتی انکار سپرده‌اند، یقینا از اصل معاد، عدول و از مبانی اسلام غافل و مرتد شده‌اند. با چنین توصیفی نگارنده مجازات این گونه افراد در هر سطح و مقامی را به اندیشه ورزی خواننده محترم وا‌می‌گذارد و با تمسک به احکام شرعی و قوانین جاریه از علما می‌پرسد آیا جایز است اینچنین در برابر آزاد سازی مرتدین و مرتکبین فعل حرام در جامعه تقیه کنند؟/ علیرضا الفت/

ظالمان چه کسانی هستند؟

۱.تحریف کنندگان
هرگاه کسی گفتار، نوشتار، اعمال و افکار کسی را از مقصود و نیت اصلی او منحرف سازد و به او نسبت دهد، ظالم محسوب است. قرآن می‌فرماید: اما کسانی که ستم کرده بودند به سخن دیگری غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود تبدیل کردند (فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ قَوْلًا غَیرَ الَّذِی قِیلَ لَهُم).

۲.انکار کنندگان
گاهی ظالم، اصل حق را نه تحریف بلکه انکار می‌کند. قرآن می‌فرماید: ستمگران جز انکار حق مطلبی را نپذیرفتند (الظَّالِمُونَ إَلاَّ کفُورًا).

۳.مخدوش کنندگان
از بین بردن نام نیک و عزت و شهرت افراد از منظر قرآن کریم ظلم در حق او محسوب می‌شود و می‌فرماید: کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد نام وی برده شود (وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ …).

۴.از حد درگذران
قرآن کریم در مذمت زیاده روی در دشمنی و دشمن تراشی می‌گوید: پس هر کس بر شما تعدی کرد همان گونه که بر شما تعدی کرده بر او تعدی کنید (فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیکمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیکمْ) و از حد مگذرید ولی: ستمگران در ستیزه‌ای بس دور و درازند (إِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ). پس به حق و حقوق افراد تعدی و تجاوز نکنید و حقوق آنها را پایمال نسازید (وَلاَ تُمْسِکوهُنَّ ضِرَارًا لَّتَعْتَدُواْ).

۵.گزارش کذب دهندگان
تهیه گزارش دروغ و یا جمع آوری شهادت کذب و ارائه آن به مقامات بالاتر، ظلمی آشکار درحق افراد است. قرآن می‌فرماید: و کیست ستمکارتر از آن کس که شهادتی از خدا را در نزد خویش پوشیده دارد (وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کتَمَ شَهَادَهً عِندَهُ مِنَ اللّهِ).

۶.کتمان کنندگان
قران می‌فرماید: چرا حق را به باطل درمی‌آمیزید و حقیقت را کتمان می‌کنید با اینکه خود می‌دانید (لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ). اگر از حق تجاوز کنیم از ستمکاران خواهیم بود (وَمَا اعْتَدَینَا إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ).

۷.قیافه حق به جانبان
گاهی افراد ظالم از قدرتی که خداوند به آن‌ها می‌دهد، بسیار مغرور می‌شوند و افراد بی گناه را زیر پا له می‌کنند و در عین حال، خود را صاحب حق و درایت می شمرند. قرآن کریم در این راستا می‌فرماید: آیا از آن کس که چون خدا به او پادشاهی داده بود خبر نیافتی که می‌گفت من هم زنده می‌کنم هم می‌میرانم؟. بدان که خداوند قوم ستمکار را هدایت نمی‌کند (أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِی … أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْک … قَالَ أَنَا أُحْیی وَأُمِیتُ … لاَ یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ). قرآن در ادامه می‌فرماید: و ما این روزها [ی شکست و پیروزی] را میان مردم به نوبت می‌گردانیم و خداوند ستمکاران را دوست نمی‌دارد (وَتِلْک الأیامُ نُدَاوِلُهَا بَینَ النَّاسِ وَاللّهُ لاَ یحِبُّ الظَّالِمِینَ). به عبارتی آنها را می آزمائیم تا چه کسی از قدرتی که به او داده‌ایم به ضرر دیگران و کدام یک به خیر عموم توجه دارد.

۸.به ظاهر پاک دستان
آیا به کسانی که خویشتن را پاک می‌شمارند ننگریسته‌ای؟. [چنین نیست] بلکه خداست که هر که را بخواهد پاک می‌گرداند و به قدر نخ روی هسته خرمایی ستم نمی‌بینند (أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یزَکونَ أَنفُسَهُمْ بَلِ اللّهُ یزَکی مَن یشَاءُ وَلاَ یظْلَمُونَ فَتِیلًا).

۹.به ناحق قضاوت کنندگان
و کسانی که به موجب آنچه خدا نازل کرده داوری نکرده‌اند آنان خود ستمگرانند (وَمَن لَّمْ یحْکم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ).

۱۰.غیرمتخصصان
کسانی که ستم کرده‌اند بدون هیچ گونه دانشی هوسهای خود را پیروی کرده‌اند (وَمَا لَیسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِن نَّصِیرٍ). بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند. پس بنگر که فرجام ستمگران چگونه بوده است (بَلْ کذَّبُواْ بِمَا لَمْ یحِیطُواْ بِعِلْمِهِ. فَانظُرْ کیفَ کانَ عَاقِبَهُ الظَّالِمِینَ).

۱۱.سنگ دلان و دل مریضان
کسانی که در دلهایشان بیماری است و [نیز] برای سنگدلان آزمایشی گرداند (لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَ الْقَاسِیهِ قُلُوبُهُمْ). آیا در دلهایشان بیماری است یا شک دارند. [نه] بلکه خودشان ستمکارند (فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا. بَلْ أُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ).

۱۲.حسودان
پس از آنکه دلایل روشن برای آنان آمد به خاطر ستم [و حسدی] که میانشان بود …(مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَینَاتُ بَغْیا بَینَهُمْ…).

۱۳.فریب کاران
ستمکاران جز فریب به یکدیگر وعده نمی‌دهند (الظَّالِمُونَ بَعْضُهُم بَعْضًا إِلَّا غُرُورًا).

۱۴.عیب جویان و توهین کنندگان
برخی همواره در کمین افراد هستند تا از آنان عیبی بجویند و از کاهی، کوه. قرآن می‌فرماید: از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهای زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند (وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَن لَّمْ یتُبْ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ).

۱۵.تهمت کاران
گفت پناه به خدا که جز آن کس را که کالای خود را نزد وی یافته‌ایم بازداشت کنیم زیرا در آن صورت قطعاً ستمکار خواهیم بود (قَالَ مَعَاذَ اللّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلاَّ مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّآ إِذًا لَّظَالِمُونَ).

۱۶.تبانی کنندگان
و در بیرون راندنتان با یکدیگر همپشتی کرده‌اند و هر کس آنان را به دوستی گیرد آنان همان ستمگرانند (وَأَخْرَجُوکم مِّن دِیارِکمْ وَظَاهَرُوا عَلَی إِخْرَاجِکمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ).

۱۷.قدر نشناسان
و از هر چه از او خواستید به شما عطا کرد و اگر نعمت‌خدا را شماره کنید نمی‌توانید آن را به شمار درآورید قطعاً انسان ستم‌پیشه ناسپاس است (إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کفَّارٌ).

۱۸.منفعت طلبان
و کسانی که ستم کردند به دنبال ناز و نعمتی که در آن بودند رفتند و آنان بزهکار بودند (وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ وَکانُواْ مُجْرِمِینَ).

۱۹.کورکورانه اطاعت کنندگان
آن مجسمه گوساله را [به پرستش] گرفتند و ستمکار بودند (وَلاَ یهْدِیهِمْ سَبِیلًا اتَّخَذُوهُ وَکانُواْ ظَالِمِینَ).

۲۰.خیانت پیشگان
هر کس خیانت ورزد روز قیامت با آنچه در آن خیانت کرده بیاید آنگاه به هر کس [پاداش] آنچه کسب کرده به تمامی داده می‌شود و بر آنان ستم نرود (وَمَن یغْلُلْ یأْتِ بِمَا غَلَّ یوْمَ الْقِیامَهِ ثُمَّ تُوَفَّی کلُّ نَفْسٍ مَّا کسَبَتْ وَهُمْ لاَ یظْلَمُونَ). و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی‌جنگید (وَمَا لَکمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء).

۲۱.جاسوسان و فتنه گران
در حق شما فتنه‌جویی می‌کردند و در میان شما جاسوسانی دارند [که] به نفع آنان [اقدام می‌کنند] و خدا به [حال] ستمکاران داناست (ولأَوْضَعُواْ خِلاَلَکمْ یبْغُونَکمُ الْفِتْنَهَ وَفِیکمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ).

۲۲.طمع خواران
از هر کجای آن خواهید فراوان بخورید و [لی] به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود (وَکلاَ مِنْهَا رَغَدًا حَیثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکونَا مِنَ الْظَّالِمِینَ).

۲۳.بی مرامان و باری به هر جهتان
آن گوساله را در غیاب وی [به خدایی] گرفتید و ستمکار شدید (اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ).

۲۴.پیمان شکنان
گفت اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد چه بسا پیکار نکنید گفتند چرا در راه خدا نجنگیم با آنکه ما از دیارمان و از [نزد] فرزندانمان بیرون رانده شده‌ایم پس هنگامی که جنگ بر آنان مقرر شد جز شماری اندک از آنان [همگی] پشت کردند و خداوند به [حال] ستمکاران داناست (قَالَ هَلْ عَسَیتُمْ إِن کتِبَ عَلَیکمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِیارِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا کتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْاْ إِلاَّ قَلِیلًا مِّنْهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ).

۲۵.قانون شکنان
و کسانی که از حدود احکام الهی تجاوز کنند آنان همان ستمکارانند (وَمَن یتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ).

۲۶.ضعیف خوران
در حقیقت کسانی که اموال یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می‌برند و به زودی در آتشی فروزان درآیند (إِنَّ الَّذِینَ یأْکلُونَ أَمْوَالَ الْیتَامَی ظُلْمًا إِنَّمَا یأْکلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیصْلَوْنَ سَعِیرًا).

۲۷.دروغ گویان
کسانی که بعد از این بر خدا دروغ بندند آنان خود ستمکارانند (فَمَنِ افْتَرَی عَلَی اللّهِ الْکذِبَ مِن بَعْدِ ذَلِک فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ).

عاقبت ظالمان

-ضرر ستمگری به خود ظالم بر می‌گردد. قرآن می‌فرماید: و [لی] ستمگران را جز زیان نمی‌افزاید (وَلاَ یزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا).
-اندوه و پشیمانی
و روزی است که ستمکار دستهای خود را می‌گزد (وَیوْمَ یعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یدَیهِ).
-مجازات حتمی ولی شدیدتر
و خدا را از آنچه ستمکاران می‌کنند غافل مپندار (وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ غَافِلًا). دور باد [از رحمت‌خدا] گروه ستمکاران (فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ). در باره کسانی که ستم کرده‌اند با من سخن مگوی (وَلاَ تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُواْ). [کیفر] آنان را تا وقتی معین بازپس می‌اندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتی آن را پس و پیش نمی‌توانند افکنند (مَّا تَرَک عَلَیهَا مِن دَآبَّهٍ وَلَکن یؤَخِّرُهُمْ إلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یسْتَأْخِرُونَ سَاعَهً وَلاَ یسْتَقْدِمُونَ). و جایگاه ستمگران چه بد است (وَبِئْسَ مَثْوَی الظَّالِمِینَ).
-از دست دادن مال
مثل آنچه در زندگی این دنیا خرج می‌کنند همانند بادی است که در آن سرمای سختی است که به کشتزار قومی که بر خود ستم نموده‌اند بوزد و آن را تباه سازد (مَثَلُ مَا ینفِقُونَ فِی هِذِهِ الْحَیاهِ الدُّنْیا کمَثَلِ رِیحٍ فی‌ها صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ).
-ناکام ماندن
آری ستمکاران رستگار نمی‌شوند (إِنَّهُ لاَ یفْلِحُ الظَّالِمُونَ).
-مبتلا شدن به یک حادثه لاعلاج
بگو به نظر شما اگر عذاب خدا ناگهان یا آشکارا به شما برسد آیا جز گروه ستمگران [کسی] هلاک خواهد شد (قُلْ أَرَأَیتَکمْ إِنْ أَتَاکمْ عَذَابُ اللّهِ بَغْتَهً أَوْ جَهْرَهً هَلْ یهْلَک إِلاَّ الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ). پس ریشه آن گروهی که ستم کردند برکنده شد (فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ).
-خدا نیامرزی و تنفر در چشم مردم
راه [نکوهش] تنها بر کسانی است که به مردم ستم می‌کنند (إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ). کسانی که ستم کردند خدا بر آن نیست که آنان را بیامرزد (إِنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ لَمْ یکنِ اللّهُ لِیغْفِرَ لَهُمْ).
-گرفتار آمدن ظالم به دام ظالمی دیگر
تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست (فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَی الظَّالِمِینَ) و این گونه برخی از ستمکاران را به [کیفر] آنچه به دست می‌آوردند سرپرست برخی دیگر می‌گردانیم (وَکذَلِک نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضًا بِمَا کانُواْ یکسِبُونَ).
-ویرانی شهرها
ما شهرها را تا مردمشان ستمگر نباشند ویران‌کننده نبوده‌ایم (وَمَا کنَّا مُهْلِکی الْقُرَی إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ).


۱) «رکون» به معنای میل اندک است
۲) https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27824
۳) شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص ۱۱۹، نجف، مطبعه حیدریه
انتشار اول ۲۸ مهر ۱۴۰۰