حدادعادل و سودای لیدری و برادر بزرگتری اصولگرایان
به گزارش پایگاه خبری “بانگ سروش“، بازی سازیها و لابیهای پشت پرده کلید زده شده است، فتح اکثریت کرسیهای پارلمان یازدهم آنقدر اصولگرایان را سرخوش کرده که در این روزهای کرونایی که بساط دورهمیها و گعدههای سیاسی جمع شده است، در قرنطینه خانگی خود را محبوس نکنند و لابیهای مجازی را جایگزین لابیهای رودرو و […]
بساط اصلی دورهمیهای مجازی را هم شورای ائتلاف پهن کرده است، شورایی که با سروصدا و ادعاهای زیاد پا به عرصه تصمیم گیری انتخاباتی جریان راست گذاشت اما نتیجه چندین ماه رایزنی و تلاشش، رسیدن به یک لیست پر حرف و حدیث آنهم در فاصله دو روز تا انتخابات مجلس بود.
اما داستان قبل انتخابات هرچه بود حالا برای راست گرایان و شورای ائتلاف به پایان رسیده و نتیجه آنقدر خوب و خوش بوده است که این روزها وارد فاز بعد از انتخابات شوند. از همین روست که شورای ائتلاف که از ابتدا هم مدعی بود قرار نیست تنها کارکرد انتخاباتی داشته باشد دست به کار شده و تلاش دارد سایه اش را زودهنگام بر سر اصولگرایان مجلس یازدهم پهن کرده و این سیگنال را بدهد که معادلات درون پارلمانی و بازی سازی های برون پارلمانی را زیر نظر دارد و رصد می کند.
گویا لیدرهای اصولگرا قرار نیست همان نقشی را ایفا کنند که لیدرهای جریان رقیب در ۴ سال گذشته نسبت به نمایندگانشان در پارلمان ایفا کرده اند، آنها قرار است برخلاف شورایعالی سیاستگذاری که نظیر اصلاح طلبانه این شوراست، از همان ابتدای کار نمایندگانی را که ذیل لیست خود راهی بهارستان کرده اند را زیر نظر داشته و هدایت کنند.
ادیب سیاستمدار، علنی شد
«دعوت نامه آقای حدادعادل برای گردهمایی منتخبان مجلس یازدهم در روز یکم اردیبهشتماه، از طریق پیامک ارسال شد. البته دوباره پیامکی فرستادند مبنی بر اینکه «ستاد مبارزه با کرونا مجوز برگزاری جلسه را نداده، بنابراین هر وقت مجوز برگزاری نشست صادر شد تاریخ و زمان جلسه اعلام می شود».
این روایت یکی از اصولگرایان نزدیک به پایداری از تلاشهای رئیس شورای ائتلاف اصولگرایان برای جمع کردن منتخبان مجلس یازدهم، دورهم است، تلاشی که از مدتها قبل به شکل مجازی آغاز شده و حال گویا قرار است رنگ و بویی متفاوت به خود بگیرد. گرچه این دعوت علنی حدادعادل با مخالفت ستاد مبارزه با کرونا راه به جایی نبرد اما خبرهای جسته و گریخته حکایت از گعده های چند نفره و پنهانی منتخبان مجلس یازدهم با برخی لیدرهای برون پارلمانی دارد.
رایزنی هایی که شاهراه اصلی آن به انتخابات هیات رئیسه مجلس و کرسی شماره یک پارلمان باز میگردد و یک سر دیگر آن به انتخابات هیات رئیسه کمیسیون های تخصصی مجلس می رسد. آنچنان که تصاویر منتشر شده از قالیباف در جمع برخی نمایندگان شمالی راه یافته به مجلس یا نشستی محرمانه که یک عضو شورای نگهبان سخنران اصلی آن بود همه حکایت از آن دارد که اصولگرایان با وجود هشدارهای کرونایی بساط گعده هایشان را پنهانی پهن کرده اند.
خبرهای درز کرده از همین گعده های پنهانی میگوید حدادعادل نیز لابیهای خود برای نقش آفرینی در انتخاب رییس مجلس آینده را آغاز کرده است، لابیهایی با هدف بر کرسی نشاندن قالیباف.
حدادعادل علم رئیسی را بدست گرفت اما…
شورای ائتلاف اگرچه ابتکار ابراهیم رئیسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ بود اما با کوچ او به قوه قضاییه علم به دست حدادعادل داده شد، او گرچه تصور می کرد در غیاب رئیسی هدایت گر اصلی این شورا خواهد بود اما دیگر چهره های شاخص اصولگرا که در این جلسات حضور داشتند از قالیباف تا رضایی و دیگرانی چون آنها، تنها راضی شدند که حدادعادل عنوان رئیس جلسات شورای ائتلاف را در کنار نام خود ببیند. با این وجود حدادعادل که سالهاست در آرزوی لیدری اصولگرایان و ایفای نقش برادر بزرگتری است، تلاش کرد همین موقعیت را فرصتی برای ایفای این نقش کند.
اما ماجرای حداد و شورای ائتلاف و اصولگرایان آرام و بی دردسر پیش نرفت، از یک سو اصولگرایان سنتی چون جامعه روحانیت رویکرد این شورا را به باد نقد گرفتند و از سوی دیگر پایداریها حاضر نشدند که زیر بیرق این شورا بروند. حدادعادل گرچه به ظاهر در مقابل ایفای نقشی فراتر از مشورت جامعه روحانیت در این شورا عقب نشینی کرد اما رویکرد شورا در ادامه مسیر تغییر نکرد آنقدر که به دلخوری روحانیت اصولگرا بیانجامد.
در سوی دیگر رویکرد مماشات گرایانه او با پایداری ها جواب نداد آنقدر که خود او دست به قلم برد و مواضعی تند و تیز علیه پایداری ها گرفت تا شاید این روش کارساز بیفتد، مواضعی که شاید برخلاف تصورش به سرعت با پاسخ تند و صریح آقاتهرانی روبرو شد. همین هم بود که قالیباف را مجبور کرد خود وارد میدان شده با راضی کردن شورای ائتلاف به دادن سهم قابل توجه به پایداری ها، نام آنها را ذیل لیستی ببرد که نام خودش سرلیست آن بود. این ورود غافلگیرانه و لحظه آخری قالیباف بازهم نشان داد که حدادعادل آن نفوذ کاریزماتیک و روحیه لیدری را در خود پرورش نداده است.
حداد به دنبال تشکیل پارلمان در سایه؟
آقای ادیب اما بنا ندارد میدان را خالی کند، او هنوز هم عنوان رئیس جلسات شورای ائتلاف را کنار نام خود دارد و حالا تلاش دارد پازل کامل نشده تلاش های پارلمانی اش را قبل از بازگشایی رسمی پارلمان یازدهم کامل کند، از همین روست که چراغ شورای ائتلاف را در همین روزهای کرونا زده در فضای مجازی روشن نگه داشته و حتی آنقدر بی طاقت شده که به شکل رودرو نیز تلاش دارد جلساتی را برگزار کند.
او که خود زمانی ریاست بر مجلس را تجربه کرده حالا بدش نمی آید خود را در جایگاه بزرگانی چون آیت الله مهدوی کنی، عسگراولادی، موحدی کرمانی، باهنر و …ببیند و معادلات درون پارلمانی را مدیریت و راهبری کند و حتی پارلمان در سایه ای را با رفقایش در شورای ائتلاف تشکیل دهد و مسیر تصمیمات اصولگرایان مجلس از آنجا عبور کند، تلاشی که بعید به نظر میرسد حدادعادل چندان در آن موفق ظاهر شود.
چه آنکه نگاهی به ترکیب چهره ها و طیف های راه یافته به مجلس حکایت از آن دارد که یاران دیروز و امروز احمدی نژاد دورمهم جمع شده و خیمه فراکسیون خود را برپا کرده اند، زاکانی رفیق قدیمی او هم بساط رفاقت را با آقاتهرانی و دیگر فرزندان سیاسی آیت الله مصباح پهن کرده است، سنتی های اصولگرا هم با لیدرهای بیرون پارلمانی خود هماهنگ پیش می روند. در این شرایط بعید به نظر می رسد حدادعادل چندان شانسی برای لیدری و راهبری اصولگرایان پارلمان آینده داشته باشد و در خوشبینانهترین حالت در کنار قالیباف حضور خواهد داشت، قالیبافی که بعید است خود را زیر سایه حدادعادل ببرد.
رویای«برادر بزرگتر» اصولگرایان شدن هم محقق نشد
رویای لیدری و بزرگتر اصولگرایان بودن سالهاست که با ادیب سیاستمدار است، خاصه روزها و سالهایی که مجبور شد دور از پارلمان بگذراند او را بیشتر به سمت تحقق بخشیدن به این رویا کشاند. او بارها و بارها تلاش کرد در روزهای بعد از آیت الله مهدوی کنی و عسکراولادی در کنار دیگر چهره های نقش آفرین این جریان خود را مطرح سازد و با وجود آنکه وارد سازوکار تصمیمات اصولگرایان شد اما نتوانست لیدری کاریزماتیک شود.
واقعیت آن است که اصولگرایی بعد از آیت الله کنی و حبیب الله عسگراولادی گویی بی بزرگتر و بی رهبر شده است، مردانی که حتی در اوج اختلافات بین پیران و جوانان اصولگرا باز هم قدرت و نفوذ کاریزماتیک بالایی در بین تشکل های مختلف اصولگرایی داشتند. بعد از فوت این دو بزرگ اصولگرا، شکافها بیشتر و صداهای اختلافی بلندتر از قبل شد. همین فضای مبهم بود که بسیاری را به هوس بزرگتر اصولگرایان شدن انداخت، از جمله آنها حداد عادل بود.
هرچند بودند عقلا و بزرگانی که تاکید داشتند در شرایطی که اصولگرایی نه عسگراولادی دارد نه آیت الله مهدوی کنی بهتر است چهره هایی چون ناطق به میدان بیایند، اما دیگرانی هم بودند که همچنان بر طبل مخالفت با بزرگان و چهره های بااعتبار اصولگرایی پرداختند. دیگرانی از جنس نواصولگرایان که با وجود آنکه یک پای اصلی شکست در انتخابات سال ۹۲،۹۴ و ۹۶ بودند ولی باز هم در مسیر درست وحدت گرا بودن قرار نگرفتند و بر طبل اختلافات و خط و نشان کشیدن برای بزرگترهای اصولگرا کوبیدند.
در چنین فضای مسموم شده از تندرویها، برخی اعتدالیون اصولگرا خود را از دایره تصمیمات حزبی و تشکیلاتی اصولگرا بیرون کشیدند و فضای باز شده برای تندروها و همراهی طیفی از سنتیهای اصولگرا با افراطیون اصولگرا را مناسب برای ورود نمیدانستند. شاید همین امر بود که برخی چون حدادعادل را به فراست انداخت تا از مقبولیتش بین تحولخواهان و طیف پایداریهای اصولگرا بهره گرفته و لباس برادر بزرگتری اصولگرایان را بر تن کند. لباسی که گویا به تن او اندازه نشده است چه آنکه همان کسانی که زمانی در بین شان مقبول بود این روزها چندان تن به نظراتش نمی دهند.
گویی ۱۶ سال مردِ پارلمان بودن سال ها نشست و برخاست در دورهمی های اصولگرایانه سیاست، هنوز نتوانسته از حدادعادل یک شطرنج باز قهار در صفحه سیاست ایران بسازد.