نقد موضع مشارکت «محدود و مشروط» در انتخابات
در بررسی استراتژی انتخاباتی جریان اصلاح طلب برای حضور در انتخابات اسفند ماه مجلس دومین موضوع مطرح شده از سوی برخی فعالان این جریان، مساله «مشارکت مشروط و محدود» در انتخابات عنوان شده است که این گزاره هم مثل موضوع تحریم انتخابات مخالفان جدی در بین اصلاح طلبان دارد و بسیاری از آنان معتقدند که […]
در بررسی استراتژی انتخاباتی جریان اصلاح طلب برای حضور در انتخابات اسفند ماه مجلس دومین موضوع مطرح شده از سوی برخی فعالان این جریان، مساله «مشارکت مشروط و محدود» در انتخابات عنوان شده است که این گزاره هم مثل موضوع تحریم انتخابات مخالفان جدی در بین اصلاح طلبان دارد و بسیاری از آنان معتقدند که با توسل به مساله مانع از دستیابی این جریان به کرسی های سبز بهارستان خواهند شد.
به گزارش «تابناک»، اصلاح طلبان در گیر و دار تعیین و انتخاب استراتژی انتخاباتی خود برای اسفند ماه و حضور هرچه بهتر در انتخابات مجلس یازدهم هستند. نظرات مختلفی نظیر تحریم انتخابات، حضور مشروط و محدود در این عرصه برای نشان دادن اعتراض به برخی روندهای انتخاباتی، دستیابی به ائتلاف انتخاباتی دیگر نظر آنچه از سال ۹۲ تا کنون شاهد آن بوده ایم و تلاش مستقلانه برای حضور و مشارکت حداکثری در انتخابات از جمله موضوعاتی است که گفته می شود در جلسات اصلاح طلبان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
پس از آنکه گزارش هایی در خصوص این چهار استراتژی انتخاباتی و بررسی تک به تک آن که اولین گزارش مربوط به موضوع تحریم انتخابات بود، در این گزارش بناست که مساله طرح «مشارکت محدود و مشروط» در انتخابات را که توسط برخی چهره های اصلاح طلب مطرح شده، اما به نظر می رسد مورد اقبال این جریان قرار نگیرد، مورد بررسی قرار دهیم. کسانی که چنین ایده ای را مطرح کرده اند آن را نشان دادن نوعی از اعتراض اصلاح طلبان نسبت به برخی نهادهای مسئول و همچنین برخی روندهای انتخاباتی عنوان کرده اند.
حجاریان، تاج زاده و ناصری به دنبال مشارکت مشروط
هم مطرح کننده مساله تحریم انتخابات و هم دنبال کننده طرح حضور مشروط انتخاباتی؛ کسی جز «سعید حجاریان» تئوریسین جریان اصلاحات نبوده است. همین موضع وی باعث شد تا مشارکت مشروط انتخاباتی بر سر زبانها بیافتد؛ بهنحوی که واکنش ها و اظهار نظرهای زیادی پیرامون این مساله از سوی چهره های جریان اصلاح طلب صورت گرفت. حجاریان تاکید دارد که «اگر شروط اصلاحطلبان محقق نشود، عطای انتخابات را به لقایش میبخشیم.»
پس از طرح این ایده انتخاباتی، «عبدالله ناصری» عضو شورای مشورتی رییس دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاحطلب نیز عنوان کرد: من علیالاطلاق به حضور مشروط پایبند هستم، اما نه با آن جزئیات یا راهکارهای دیگری مثل ادغام احزاب در یکدیگر یا اینکه جریان اصلاحطلب از کنار حوادث تند اجتماع بگذرد و سر خود را پایین بیندازد که برخورد نکند که ذیل پیشنهاد آقای حجاریان است. لذا کاملا با این پیشنهادات مخالفم و معتقدم اصلاحطلبان باید صراحتا انتخابات مشروط را اعلام کنند.
او در خصوص دلایل تاکیدش بر موضوع مشارکت محدود نیز گفته که «همان پیشنهادی که آقای تاجزاده پیش از این به صراحت اعلام کرده بود. حضور در مجلس تحت شرایطی معنا دارد که بتوانند چهرههای کارآمد و توانمند خود را روانه مجلس کرده و از فیلترهای نظارتی رد کنند وگرنه با تجربه مجلس فعلی و لیست ناکارآمد امید معتقدم که این دوره دیگر نمیتوان راهبرد اقلیتی را بهکار برد و انتخابی کرد؛ بدین معنا که مجلسی روی کار بیاید که الزاما مجلس نهم نباشد.»
مخالفت جدی برخی اصلاحطلبان با مشارکت مشروط انتخاباتی
اما از قرار معلوم، حزب اعتماد ملی با دیدگاه حجاریان برای مشارکت محدود و مشروط در انتخابات کاملاً مخالف دارد؛ به نحوی که «اسماعیل گرامیمقدم» سخنگو و از اعضای شورای مرکزی این حزب، از ایده حجاریان با عناوینی مانند کهنه و ورشکسته یاد کرده است.
«ابراهیم اصغرزاده» فعال سیاسی اصلاحطلب هم با این ایده مخالف است و باور دارد که مشارکت مشروط نمیتواند استراتژی اصلاحطلبان باشد. او می گوید: «اشکال مشارکت مشروط این است که تاکتیک است و استراتژی نیست. واقعیت این است که جامعه دچار خستگی شده. مردم احساس میکنند که اصلاحطلبان هیزم گرم کن تنور انتخابات میشوند تا مردم را پای صندوق رأی بیاورند و مشارکت سیاسی را بالا ببرند اما در نهایت به نتیجه مطلوبی نمیرسند؛ مانند انتخابات مجلس خبرگان و انتخابات درونی و ریاست آن.»
اصغرزاده با انتقاد از رویکرد اصلاحطلبان در مواجهه با مردم ادامه داد: «تصویری که برای مردم از انتخابات ۹۶ و وعدههای اصلاحطلبان برای انتخاب روحانی و دولت تدبیر و امید ایجاد شده، این است که وعدههای اصلاحطلبان باد هوا بوده است؛ چراکه اعتماد آنها به نخبگان از دست رفته است. بر این اساس اگر فرض را بر این بگیریم که بنای اصلاحطلبان مشارکت مشروط باشد، مخاطب این شرط هم شورای نگهبان نخواهد بود، بلکه مردم و بدنه اجتماعی هستند که به آنها رأی دادهاند. نمیشود که در ایام انتخابات با طرح برخی شعارها و وعدهها سطح مطالبات را بالا ببرند و بعد از انتخابات نقشی در اداره کشور و آنچه رخ میدهد، نداشته باشند. پس وقتی صحبت از شرط و شروط میشود، بیشتر به رابطه بین مردم و اصلاحطلبان بازمیگردد. اگر این رابطه محکم باشد، موازنه به نفع اصلاحطلبان تمام خواهد شد و دیگر نهادها نسبت به انتخاب مردم مجبور به عقبنشینی خواهند شد اما مشکل این است که اصلاحطلبان نتوانستند با این بدنه اجتماعی ارتباط برقرار کنند.
دلایل مخالفت و موافقتها با یک ایده انتخاباتی
به نظر می رسد که برخی اصلاح طلبان نظیر حجااریان افرادی که مثل او فکر می کنند مثل تاج زاده و ناصری تلاش می کنند تا موضوع مشارکت محدود ومشروط در انتخابات را به استراتژی انتخاباتی اصلی اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ماه بدل کنند، اما در این راه مخالفان جدی را پیش روی خود می بینند و شاید بسیاری از اصلاح طلبان با این مساله مخلفت دارند.
مطرح کنندگان این ایده یعنی مشارکت محدود و مشروط در انتخابات به دنبال آن هستند که از این طریق بتوانند برخی نهادهای متولی و تعیین کننده در انتخابات را تحت فشار قرار دهند که نسبت به تائید صلاحیت برخی چهره های اصلاح طلب با نگاه نرم تری کار را پیش ببرند، اما مساله این است که واکنش های اخیر شورای نگهبان نشان می دهد آنها در این خصوص مطابق با میل این افراد عمل نخواهند کرد و فشارهای اینچنینی تاثیری بر موضوع صلاحیت ها نخواهد داشت.
اصلاح طلبانی که این موضوع را مطرح کرده اند عقیده دارند که اگر شورای نگهبان این نرمش را در بررسی صلاحیت ها نشان داد که خواسته آنها محقق شده و برخی چهره های اصلاح طلب که امید کمتری به تائید صلاحیت شان وجود داشته توانسته اند، مجور شرکت در انتخابات تحت عنوان کاندیدا را به دست بیاورند، اما اگر این خواسته اجابت نشود، آنها شیوه مشارکت محدود و مشروط را پیش خواهند برد و در این صورت علاوه بر اینکه پاسخی نسبت به عملکرد ضعیف اصلاح طلبان مجلس دهم نخواهند داد، در موضع طلبکار به دلیل رد صلاحیت ها ظاهر خواهند شد.
از طرفی اصلاح طلبانی که مخالف این استراتژی هستند، اعتقاد دارند که مشارکت محدود و مشروط در انتخابات تاثیری بر تصمیمات نهادی مثل شورای نگهبان نخواهد داشت و آنها نظیر آنچه تاکنون عمل خواهند کرد، در این انتخابات هم اقدام می کنند. بنابراین به کار گیری این شیوه انتخاباتی از سوی جریان اصلاحات تفاوتی با عدم مشارکت در انتخابات ندارد و علاوه بر محروم شدن این جریان از تصدی کرسی های مجلس، فاصله جریان اصلاح طلب را با حاکمیت و نهادهای حاکمیتی بیشتر خواهد کرد.